ترس و خوف پسنديده، خوف و خشيت از عظمت خدا و ذات كبرياى اوست كه در اصطلاح به آن «رهبت» گويند و نيز خوف از گناهان و معصيتهاست. هر اندازه معرفت انسان به ذات بارىتعالى بيشتر باشد و عظمت و قدرت او را درك نموده باشد، خوف او زيادتر مىشود؛ زيرا كمال معرفت در دل و جان اثر مىگذارد.
إنما يخشى الله من عباده العلماء إن الله عزيز غفور؛[1] فقط از بين بندگان خدا، دانشمندان حقيقى از او بيم دارند.
رسول خدا صلى الله عليه و آله مىفرمايد:
انا اخوفكم من الله[2]؛ ترس من از خدا، از همهى شما بيشتر است.
همچنين مىفرمايد:
من كان بالله اعرف كان من الله اخوف[3]؛ هركس معرفتش به خداى متعال بيشتر باشد، خوف او نيز از خدا بيشتر خواهد بود.
اين خوف، چون از ايمان كامل و يقين راسخ ثابت سرچشمه مىگيرد، افضل فضايل و بسيار پسنديده است و موجب سعادت دنيا و آخرت خواهد شد و در قرآن و روايات معصومين عليه السلام بىنهايت از آن تمجيد و تعريف شده است. خداوند مىفرمايد:
إنما المؤمنون الذين إذا ذكر الله وجلت قلوبهم و إذا تليت عليهم آياته زادتهم
إيمانا و على ربهم يتوكلون؛[4] مؤمنون تنها كسانى هستند كه چون ياد خدا شود، دلهاى آنان ترسان گردد.
همچنين مىفرمايد:
و أما من خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى فإن الجنة هي المأوى؛[5] و اما هركس از عظمت و مقام پروردگارش ترسيد و خويشتن را از خواهشهاى نفس باز داشت، پس حتما جايگاه او بهشت خواهد بود.
و قال الله تعالى:
و لمن خاف مقام ربه جنتان؛[6] هركس از مقام و عظمت خداى تعالى بترسد، براى او دو باغ و بوستان بهشتى خواهد بود.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله مىفرمايد:
رأس الحكمة مخافة الله[7]؛ سرآمد هر دانش و حكمتى، ترس از خداست.
همچنين مىفرمايد:
ما من مؤمن يخرج من عينيه دمعة و ان كانت مثل رأس الذباب من خشية الله ثم يصيب شيئا من حر وجهه الا حرمه الله على النار[8]؛ هيچ مؤمنى نيست كه از خوف خدا از چشم او اشكى بيرون بريزد و بر چهرهاش برسد، مگر آن كه خدا آن چهره را بر آتش جهنم حرام كند، گرچه آن اشك به مقدار سر مگسى باشد.
و احاديث فراوانى دربارهى اينكه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و امير المؤمنين و ائمه اطهار عليهم السلام و اصحاب خاص آنان و بعض علما و صلحا، اين نوع خوف و خشيت را داشتهاند، وارد شده است.[9]
[1] ( 3). سورهى فاطر، آيهى 28.
[2] ( 4). جامع السعادات، ج 1، ص 203.
[3] ( 5). معانى الاخبار، ص 113.
[4] ( 1). سورهى انفال، آيهى 2.
[5] ( 2). سورهى نازعات، آيهى 40.
[6] ( 3). سورهى الرحمن، آيهى 46.
[7] ( 4). جامع السعادات، ج 1، ص 308.
[8] ( 5). جامع السعادات، ج 1، ص 308.
[9] ( 6). ر. ك: بحار الانوار، ج 70، ص 359 به بعد؛ جامع السعادات، ج 1، ص 208، و سفينه، ج 2، ص 743.